سقوط اصفهان: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
از سالهای پایانی قرن هفدهم مشکل ناامنی شغلی در مناسب بالای حکومتی شدت گرفته بود و تلاشهای پیشین صفویان برای ایجاد پایگاه اداری را بیثمر میکرد، ضعف آخرین پادشاهان صفوی که تقریبا همگی در حصار حرم بزرگ شده بودند و هیچ تجربهای از حضور در جامعه و آداب اجتماعی نداشتند به ناتوانی بیشتر دولت منجر شد، بروز همه گیری بیماری سفلیس و رخنه سریع آن به دربار به رواج مصرف الکل، حشیش و سایر مواد مخدر احتمالا به هدف تسکین دردهای ناشی از بیماری منجر شد و ناکارآمدی حکومت را تشدید کرد. |
از سالهای پایانی قرن هفدهم مشکل ناامنی شغلی در مناسب بالای حکومتی شدت گرفته بود و تلاشهای پیشین صفویان برای ایجاد پایگاه اداری را بیثمر میکرد، ضعف آخرین پادشاهان صفوی که تقریبا همگی در حصار حرم بزرگ شده بودند و هیچ تجربهای از حضور در جامعه و آداب اجتماعی نداشتند به ناتوانی بیشتر دولت منجر شد، بروز همه گیری بیماری سفلیس و رخنه سریع آن به دربار به رواج مصرف الکل، حشیش و سایر مواد مخدر احتمالا به هدف تسکین دردهای ناشی از بیماری منجر شد و ناکارآمدی حکومت را تشدید کرد. |
||
شورش در حاشیههای امپراتوری هرگز غیر عادی نبود اما بروز همزمان چندین شورش و تهدید مستمر مسیرهای بازرگانی موضوعی تازه در اوایل قرن هجدهم میلادی بود. مهمترین این شورشها در قندهار رخ داد، [[میرویس خان هوتک|میر ویس هوتکی]] رهبری شورشی را به دست گرفت که به قتل فرماندار گرجی [[قندهار]] انجامید. شورشیهای قندهار که حمایت فقهای ضد شیعه [[مکه]] و [[اورنگ زیب]] امپراتور مغول را به دست آورده بودند، توانستند در مقابل حملات صفویان برای مطیع ساختن مجدد قندهار مقاومت کند. |
شورش در حاشیههای امپراتوری هرگز غیر عادی نبود اما بروز همزمان چندین شورش و تهدید مستمر مسیرهای بازرگانی موضوعی تازه در اوایل قرن هجدهم میلادی بود. مهمترین این شورشها در قندهار رخ داد، [[میرویس خان هوتک|میر ویس هوتکی]] رهبری شورشی را به دست گرفت که به قتل [[گرگینخان گرجی|گرگینخان]] فرماندار گرجی [[قندهار]] انجامید. شورشیهای قندهار که حمایت فقهای ضد شیعه [[مکه]] و [[اورنگ زیب]] امپراتور مغول را به دست آورده بودند، توانستند در مقابل حملات صفویان برای مطیع ساختن مجدد قندهار مقاومت کند. |
||
==محاصره== |
==محاصره== |
نسخهٔ ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۵۸
جنگ افغانها و صفویان | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
نمای جنوبی اصفهان | |||||||
| |||||||
طرفهای درگیر | |||||||
هوتکیان | صفویان | ||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||
محمود هوتکی | شاه سلطان حسین (اسیر) | ||||||
قوا | |||||||
۲۰٬۰۰۰–۴۰٬۰۰۰ | ناشناخته | ||||||
تلفات و خسارات | |||||||
کم | حداقل ۸۰٬۰۰۰ غیرنظامی |
'با سقوط اصفهان در حمله مغول اشتباه نگیرید.'
محاصره اصفهان محاصره ششماهه این شهر توسط سپاه هوتکیان به رهبری محمود هوتکی بود که از مارس تا اکتبر ۱۷۲۲ میلادی ادامه یافت و منجر به سقوط شهر شد.
پس از یورش افغانها و پیروزی در نبرد گلونآباد، سپاهیان افغان به رهبری محمود هوتکی پیشروی خود را به سمت اصفهان، پایتخت ایران صفوی آغاز کردند. به فرمان شاه سلطان حسین سپاهی گردآوری شد ولی این سپاه با فرماندهی محمدقلی خان اعتمادالدوله، نتواست از پیشروی دشمن جلوگیری کند و راه برای محاصرهٔ اصفهان باز شد.
پیش زمینه
از سالهای پایانی قرن هفدهم مشکل ناامنی شغلی در مناسب بالای حکومتی شدت گرفته بود و تلاشهای پیشین صفویان برای ایجاد پایگاه اداری را بیثمر میکرد، ضعف آخرین پادشاهان صفوی که تقریبا همگی در حصار حرم بزرگ شده بودند و هیچ تجربهای از حضور در جامعه و آداب اجتماعی نداشتند به ناتوانی بیشتر دولت منجر شد، بروز همه گیری بیماری سفلیس و رخنه سریع آن به دربار به رواج مصرف الکل، حشیش و سایر مواد مخدر احتمالا به هدف تسکین دردهای ناشی از بیماری منجر شد و ناکارآمدی حکومت را تشدید کرد.
شورش در حاشیههای امپراتوری هرگز غیر عادی نبود اما بروز همزمان چندین شورش و تهدید مستمر مسیرهای بازرگانی موضوعی تازه در اوایل قرن هجدهم میلادی بود. مهمترین این شورشها در قندهار رخ داد، میر ویس هوتکی رهبری شورشی را به دست گرفت که به قتل گرگینخان فرماندار گرجی قندهار انجامید. شورشیهای قندهار که حمایت فقهای ضد شیعه مکه و اورنگ زیب امپراتور مغول را به دست آورده بودند، توانستند در مقابل حملات صفویان برای مطیع ساختن مجدد قندهار مقاومت کند.
محاصره
افغانان که تعداشان کمتر از آن بود که خطر حمله به شهر را بپذیرند، به محاصرهٔ آن خشنود بودند. در داخل شهر، شاه در دست گروهی خیانتکار از سازشکاران قرار داشت. سپاهیان والی لرستان، علیمردان خان، به نقطهای به فاصلهٔ فقط ۶۴ کیلومتری در شمال غرب اصفهان رسیدند و درخواست کردند شاه سلطان حسین به نفع برادرش عباس کنارهگیری کند. شاه این درخواست را رد کرد، اما پسر سومش طهماسب که همچون پدر ضعیف و نالایق بود، از میان خطوط افغانان عبور داده شد؛ لیکن طهماسب به جای الحاق نیروهایش به علیمردان خان به قزوین رفت و خود را شاه طهماسب دوم خواند و جز این نیز کار دیگری نکرد.
در پایتخت قحطی سختی حکمفرما شده بود؛ مردم گربه، سگ، موش و حتی گوشت انسان میخوردند؛ هزاران جسد در حال فساد خیابانها را سد کرده بود. سرانجام در ۱۲ اکتبر ۱۷۲۲ /۱۲ محرم ۱۱۳۵ پس از شش ماه محاصره، شاه سلطان حسین شهر را بدون قید و شرط تسلیم محمود کرد. گفته شده که طی محاصرهٔ شهر حداقل ۸۰٬۰۰۰ تن از گرسنگی و بیماری از میان رفتند. محمود در ۲۵ اکتبر/۲۵ محرم ۱۱۳۵ یه کمک محمدخان بلوچ وارد اصفهان شد و بر تخت نشست. مدت بیش از نیم قرن بود که بنیادهای سیاسی، نظامی و اجتماعی دولت صفویه بیوقفه در حال فرسایش بود؛ سرنگونی آن، هنگامی که فرا رسید، که تنها به ضربهٔ مختصر نزدیک به ۲۰٬۰۰۰ افغان احتیاج داشت.[۱]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ راجر سیوری. ایران عصر صفوی. ترجمهٔ کامبیز عزیزی. نشر مرکز.