پرش به محتوا

نتایج جستجو

فارسی:

  • (کِ) اِ فرماندار، والی. حکام. قاضی، داور. آن که بر دیگران حکومت کند. ؛~ شرع عالمی روحانی که بر امور شرعی مردم حکومت کند. فرهنگ لغت معین انگلیسی regnant...
    ۸۱۵ بایت (۵۴ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۲۷
  • یا مالی که در ازای جاری کردن فرمان یا قانونی گرفته می‌شود. حکم محضر شرع بوسیله حاکم و البته با گرفتن تقدیمی به عنوان حق‌الاجرا به اجرا می‌رسید. «حمدالله...
    ۶۸۷ بایت (۳۷ واژه) - ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۶